عید سعید فطر مبارک!

عید است و ساقی در قدح جام مصفا داشته

تشنه لبان روزه را شربت محیا داشته


عید سعید فطر بر همه ی عزیزانم مبارک باشد.

فصل الخطاب!

بسم الله الرحمن الرحیم

ربّ اشرح لی صدری ویسّر لی أمری واحْلُل عقدهً من لسانی یفقهوا قولی


دوستان عزیزم، همکاران عزیزم، همفکران عزیزم، دگراندیشان عزیزم، و اصلاً مخالفین عزیزم، سلام! آرزوی سلامتی جسم و نشاط روحیتون رو دارم. در روزهایی که سرما و یخ حاکم بر همه ما، در این هوای داغ تابستون، بیش از همیشه خودنمایی می کنه، امیدوارم یخ قلب هممون کمی شروع به آب شدن کرده باشه و غرور و تعصب، جای خودش رو به منطق، استدلال و مهربانی و برادری داده باشه.

 

تبریک پیشاپیش ویژه به مناسبت عید سعید فطر! تبریک به هوتن عزیز که اخیراً تولدش بود. و آرزوی سلامتی و بهبودی کامل برای پدر پدرام عزیز که مطلع شدم اخیراً عمل جراحی داشتند.

 

سخته. خیلی سخته. نمی دونم باید از کجا شروع کنم. از چی بگم. از خوشی های این مدت، از سختی هاش، از همدلیهاش، از همکاریهاش، یا از بی معرفتی هاش، از نامردی هاش...

 

من حسین هستم. همون ATLIKO چند سال پیش تو وبلاگ مرتضی عبدی. یکی از اولین ها و مدیر محتوی سابق فن کلاب رسمی یانی ایران. احتمالاً خیلی از شماها با من ابتدا بعد از دیدارم با یانی در دوبی و پس از اون در دیدارمون با یانی در ارمنستان آشنا شدید و شاید اگر این دو اتفاق نبود، ارتباطی چندانی با نام من برقرار نمی کردید. همونطور که قبلاً هم به طور تلویحی گفتم، علی رغم پست مهمم، همیشه ترجیحم این بود که پشت صحنه کار کنم و علی رغم عملکرد قابل دفاع و رزومه قابل توجهم، نسبت به مطرح شدن نامم، اشتیاق خاصی نداشته و کماکان هم ندارم. پس از مدت ها، مدت ها، و مدت ها سکوت، بالاخره تصمیم گرفتم که چیزهایی که شاید کمتر کسی این چنین در جریان اونها باشه رو با شما در میون بذارم.

 

آیا واقعاً ناسزایی باقی مونده که نثار هم نکرده باشیم؟ تهمتی هست که به هم نزده باشیم؟ افترایی وجود داره که به هم نبسته باشیم؟ این رسم NIKI NANA بود؟ اینطوری می خواستیم We are one! باشیم؟ ما تحصیل کرده ایم؟ ما فرهیخته ایم؟ ما بزرگ شده ایم؟ به خدا که نه.

به جای همه اونهایی که باید خجالت بکشن، من از روی حمیدرضا خجالت می کشم. به جای همه، من ازش عذرخواهی می کنم. آبروی یک فرد، حریم شخصی و زندگی یک انسان شده بازیچه دست ما. از ما خیلی بعیده این رفتارها. از مایی که ادعا می کنیم نخبه ایم، آکادمیکیم و بزرگیم.

 

آیا اینجا یک اتاق نمایشه که همه خودمون رو توش Present کنیم؟ آیا فن کلاب و یا این وبلاگ، مکانی ست برای پز دادن رزومه ما؟ اگه واقعا اینطوریه، دوست دارین از رزومه من بدونین؟ بسیار خوب، من دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی در چهارمین دانشگاه ایران به لحاظ رتبه علمی هستم. مدرس بین المللی هستم و مدرک و جایگاه من در هر کشور دنیا پذیرفته شده و  معتبر هست. 10 سال سابقه تدریس، ترجمه همزمان، ترجمه مکتوب، پژوهش، تألیف، نظارت علمی و مدیریت آموزشگاه های زبان معتبر مشهد رو دارم. زیر نظر کالج Sussex Downs انگلستان برای تدریس دوره های تخصصی آمادگی آزمون بین المللی IELTS آموزش دیده ام و در حال حاضر مالک یکی از بزرگترین آموزشگاه های زبان مشهد هستم. در دومین شهر ایران، نام من تقریباً در تمام آموزشگاه های زبان معتبر و مطرح شنیده و یا شناخته میشه. نمیشه واژه IELTS، TOEFL، و GRE به زبون کسی بیاد و نام من از ذهنش نگذره و خدا می دونه پس از دفاع از پایان نامم، و شروع دوره دکتری، چه خواهم کرد!

 

حالا از شما میپرسم، بسیار خوب، حالا که چی؟ این یعنی من خیلی میفهمم؟ خیلی آدم خوبی هستم؟ اصلاً فهم، درک و شعور به تحصیلات و یا جایگاه اجتماعیه؟ خیر، به خدا که خیر. مطمئنم اگه خیلی از شما دوستان خوبم همین الآن اراده کنید تا رزومه ای از خودتون ارائه کنید، میتونید اطلاعاتی حیرت انگیز به معرض نمایش بذارید. دوستان عزیزم، بیاید بفهمیم، ما حق تحقیر، تمسخر و اهانت به دیگران رو نداریم. و با این کار، فقط و فقط باعث کوچک شدن خودمون میشیم. هیچ کس مثل حمیدرضا مورد اهانت و تهمت قرار نگرفت. و اون در عین مظومیت، با جوانمردی تمام به خاطر مصالح و جو حاکم سکوت کرد و حساب رو به کرم الکاتبین سپرد. اما از شما می پرسم؛ الآن حمیدرضا منفورتره یا محبوب تر؟ حمیدرضا محبوب تر از همیشست. الآن دوستانی که این کار ناجوانمردانه رو انجام دادند، مورد تحسین هستند یا مورد نکوهش؟ قطعاً مورد نکوهش. و این چیزی ست که کامنت ها، اس ام اس ها، زنگ ها و ایمیل های خیلی از شماها به من و حمیدرضا مؤیدش هست.

شاید اولین یا لااقل یکی از اولین اشخاصی که آماج حملات انقادآمیز و "توهین های متعدد" قرار گرفت، شخص من بود. اما من جز سکوت کاری نکردم. هرگز پاسخی ندادم، جز یک کامنت سرگشاده که در اون فقط کمی گله کردم. من نتیجه مثبت تصمیم رو دیدم. همان کسانی که به من توهین کردند، امروز از من عذرخواهی می کنند و این یعنی به اشتباه خودشون پی بردند. امروز، من از این سکوت راضیم.

 

و حالا روی صحبتم با همه دوستانی ست که کمتر در جریان اتفاقات بین اعضای تیم مدیریت هستند. فن کلاب ما دارای سه مدیر اصلی بود؛ حمیدرضا (مدیر ارشد)، سجاد (مدیر اجرایی) و من (مدیر محتوی). تمامی تصمیمات معمولاً بین ما 3 تا گرفته میشد و با مشورت هم فن کلاب رو به جلو میبردیم و پیشرفت های خیره کننده این مدت هم نتیجه همین ترکیب بود که تصمیمات منطقی میگرفت و بعد زحمات بی دریغ بچه های تیم بود که با جون و دل این تصمیمات رو اجرا می کردند. البته خیلی موقع ها خود این بچه ها هم تو تصمیم گیری ها دخیل بودند. دلیل موفقیت ما خیلی چیزها بود. قطعاً زحمات سجاد نقش خیلی بزرگی داشت. اما جالبه که کمتر کسی از نظرات حمیدرضا مطلعه. آدمای کمی می دونن که حمیدرضا اگه نبود، خیلی از تصمیمات اشتباه گرفته میشد، حمیدرضا اگه نبود تعداد "بسیار زیادی" از طرفداران که از سجاد و نحوه برخورد و نگاه بالا به پایین، تحقیرآمیز و رئیس منشانه اون زده شده بودند و تصمیم داشتند تا فن کلاب رو برای همیشه کنار بگذارند، هرگز آروم نمیشدند و برنمیگشتند، حمیدرضا با اون هنر نابش و شخصیت مهربونش اگه نبود، محبوبیت فن کلاب اینقدر نبود، حمیدرضا اگه نبود، کی می خواست با مسئولین عالی رتبه وزارت ارشاد ارتباط برقرار کنه و نامه رسمی دعوت از یانی برای اجرا در ایران با امضای این مسئول توسط من به مدیر ارشد برنامه های یانی تقدیم بشه؟ اما اینها از حمیدرضا ذکر نمیشه و به جاش یه نمودار ناقص و ناعادلانه میره رو سایت. میدونین چرا؟ 2 دلیل وجود داره. دلیل اصلی، بغض، کینه، و همون غرور و تعصبی هست که در ابتدای صحبتم گفتم. و دلیل دیگه هم اینه که "مدیر ارشد" مسئول گرفتن تصمیمات مهم و حیاتیه، مسئول جهت دهیه، مسئول برقراری هماهنگی بین اعضاست، نه گذاشتن مطلب روی سایت، نه ترجمه کردن متن، نه خریدن تی شرت و نه چک کردن کامنت ها... اگه بخوام باز هم از حمیدرضا بگم، خیلی خیلی حرف هست که میشه زد. اونوقت دوستان رفتن رو سایت نمودار درست کردن که کی چقدر فعالیت داشته. در حالی که اون نمودار ناقص به هیچ عنوان گویای فعالیت اعضا نیست و تقریباً فقط عملکرد ملموس و قابل مشاهده اعضا رو اون هم مغرضانه نشون میده و نه فعالیت فکری، تصمیمات مهم، مشورت ها، و ... جالبه که این نمودار حتی برای نشون دادن عملکرد قابل مشاهده اعضا هم به طور خیلی اتفاقی برای من و حمیدرضا ناقص هست!! آقا سجاد در لیست فعالیت های خودشون، دیگه سر سوزنی هم کم نذاشتند، اما نگفتند که حسین برای انجام مشورت ها و امورات فن کلاب معادل چندین روز مکالمه تلفنی با این و اون داشت. نگفتند که تا امروز بیش از 900.000 تومن برای فن کلاب خرج کرده (اصلاً کسی میدونه که محمدعلی پاسبان دوش به دوش من تو جشن تولد 2012 یانی و باز هم دوش به دوش من در تهیه هدایا برای دیدار ارمنستان بود و بیش از 200.000 تومن هم خرج کرد؟)، نگفتند یه سری تصمیمات محرمانه که فقط حمیدرضا و سجاد در جریانش هستند گرفت که بعضاً سرنوشت فن کلاب رو تغییر داد، نگفتند که چقدر وقت گذاشت و چه نامه های به تیم یانی زد، نگفتند که چقدر بین خود آقا سجاد و حمیدرضا میانجیگری کرد وقتی اختلاف نظر وجود داشت، کسی از فکر حسین، نظرات حسین، جرأت حسین، دوندگی حسین حرفی نمیزنه. ملاک شده یه نمودار که توش تعداد پست هایی که من گذاشتم رو میشمرن و هر چیزی که میشه دید یا لمس کرد رو. دوستان خوبم، اگه بخوام از لیست کارهای خودم هم تو این مدت بگم، باز حرف هست. اونقدری که سرتون رو بیش از الآن به درد بیارم. اما بسنده می کنم. خدا به همه ما کمی انصاف بده...

 

البته نظیر این دشمنی ها قبلاً هم بوده و این چیز جدیدی نیست. برای مثال جلوه دادن دستاورد بزرگ ما در دیدار ارمنستان با یانی بود. دیداری که توش آهنگ "مرغ سحر" به صورت زنده توسط هنرمند بزرگ اما متواضع شیرازی ما "آرش خادم" عزیز اجرا میشه. دیداری که توش تعداد هواداران اینقدر زیاده که کمتر فن کلابی این رو به خودش دیده. دیداری که توش هوادار، هوادار واقعیه نه مثل طرفدارای بعضی کشورها مثل ماست یه گوشه واسته و یانی رو فقط به خاطر شهرت و عکسی که باهاش میندازه بخواد. دیداری که توش هواداراش اشک میریزن و یانی دلداریشون میده! دیداری که توش هدایایی به یانی داده میشه که باز هم نظیرش هرگز نبوده مگر در دیدار دوبی که اون هم توسط فن کلاب خودمون و به نمایندگی من انجام شد. دیداری که توش یانی با شور و هیجان همه رو به آغوش میکشه. دیداری که توش حمیدرضا آهنگ First Touch یانی رو ماهرانه مینوازه و مدیر یانی تو ایمیلش میگه "یانی عاشق First Touch" اجرا شده توسط حمیدرضا در دیدار بود (حمیدرضا جان، فقط یه مدیر واقعی حاضر میشه به خاطر مصالح فن کلاب و برگزاری هرچه بهتر دیدار، از آرزوی دیرینه خودش بگذره. ازت ممنونم.) دیداری که ازش برای اولین بار بیش از 50 عکس میره رو صفحه رسمی Facebook یانی!!

اونوقت عده ای مغرض، ناآگاه و ... میان و میگن که دیدار ارمنستان بی نظم بود! بی نظم بود؟؟ به غیر از فن کلاب ما، دو فن کلاب دیگه هم بدون اطلاع ما یهو اومدن و اونجا شلوغ شد. مگه دست ما بود که اونا بیان یا نیان. تازه با وجود اون جمعیت بالا، همه چیز عالی اجرا شد. شما به شور و هیجان میگید بی نظمی؟ می دونید در جواب شما بزرگواران باید چی گفت؟ فقط باید سکوت کرد! چون جواب مغرضان، خاموشی ست!

 

گله مندم، گله مندم، گله مندم از زحمت کش ترین فرد فن کلاب. گله مندم از دوست خوبم، سجاد عزیز. سجادی که از لحظه اول در کنار حمیدرضا بنای ایجاد فن کلاب رو ریخت، زحمت کشید، زحمت کشید، زحمت کشید اما اشتباهاتی تاریخی انجام داد.

از شما میپرسم، تخصص من در مکاتبه نامه ها به زبان انگلیسی بالاتره یا سجاد؟ قطعاً من، چون این رشته و تخصص آکادمیک و اصلاً شغل من هست. اما چرا سجاد اصرار داشت تا تمام نامه ها رو خودش بزنه و ته نامه ها فقط نام خودش رو مینوشت؟ امروز خیلیا میگن سجاد می خواست تا نام خودش رو مطرح کنه و به هدفش هم رسید. هم بین بچه ها. و هم اینکه در دیدار، مدیر یانی خیلی چرب معرفیش کرد و یانی هم باهاش خیلی گرم برخورد کرد.

از شما میپرسم، چرا سجاد سایت رو به نام خودش ثبت کرد در حالی که حمیرضا گفت به نام من (مدیر ارشد) ثبت کن؟

از شما می پرسم، چرا سجاد نمی خواست تا اعضای سایت خیلی با هم ارتباط بگیرن و شماره تلفن ها و  ایمیل ها رو خیلی به سختی به دیگران میداد؟

از شما میپرسم، چرا سجاد میگه فلان فن کلاب هم وطن دشمن خونی ماست و ما باید ازشون پرهیز کنیم، اونوقت الآن میگه اونا خیلی گلن، خیلی خوبن و ما باید باهاشون تعامل کنیم؟ من و حمیدرضا که بعد از دیدار ارمنستان گلومون پاره شد از بس داد زدیم که بابا اینا آدمای خوبین و بیاید با هم یکی شیم. اما سجاد جان هی تلویحاً یا بطور واضح اذعان میکرد که به اینا اعتماد نداره. این چیزی جز بینش ضعیف یه مدیره که از همون اول تشخیص نداد اونها آدمای خوبین و تازه به این نتیجه رسیده؟

از شما میپرسم، سجاد چه حقی داشت که بدون خبر، حمیدرضا، دسترسی من و چند نفر دیگه رو به سایت محدود کنه؟؟؟!

فقط چون پسورد اصلی و بالاترین میزان دسترسی به سایت دستشه، تا دید نمیتونه نظرات ما رو تحمل کنه، ما رو از سایت انداخت بیرون. مدیران قانونی سایت رو بدون هماهنگی و پیش از برگزاری انتخابات جدید، از سایت بیرون کرد.

این چیزی جز دیکتاتوری و کودتاست؟

مدتی پیش با سجاد یک شب تا صبح صحبت کردم و گله هایی رو بهش داشتم و اون هم حرف زد. اعتراف می کنم که همه ما اشتباه داشتیم، همه ما. از جمله خود من. اما میزان اشتباهات ما و نوع اونها خیلی با هم فرق داشت و داره. امیدوار بودم تا اصلاحات خوبی صورت بگیره و دوباره شاید بشه با هم همکاری کرد و همه دور هم برای یک عشق مشترک فعالیت کنیم. اما با رونمایی از اساسنامه جدید و اصرار به غرض ورزی ها، دیگه حجت تمام شد...

 

در روزهای آینده با حمیدرضا، و خیلی های دیگه مشورت خواهیم کرد، جلسه خواهیم داشت تا به تصمیمی منطقی برسیم. خبرهای تازه بر روی همین وبلاگ اعلام خواهد شد. از پرچونگی خودم و گرفتن وقتتون متأسفم و عذرخواهی می کنم و از صبوری و حوصلتون سپاسگذارم. شما رو موقتاً به خدای بزرگ میسپارم.

 

v     پی نوشت 1: ببخشید اگه تو مطالبی که بیان کردم، انسجام خیلی دیده نمیشه. با آشفتگی ذهنی که داشتم، سعی کردم بالاخره یه جوری حرفام رو بزنم. به بزرگواری خودتون ببخشید.

v     پی نوشت 2: دگراندیشان عزیزم، تو این وبلاگ کامنت ها باز هست. نه فیلتر میشن و نه پاک. پس هر چی دلتون می خواد بیاید و باز هم توهین کنید. این بار من هم می تونم سیبل خوبی برای نشونه گرفتن باشم.

v     پی نوشت 3: در حالی که در حال گوش دادن به آهنگ Farewell هستم، تمامی خاطرات خوب گذشته را مرور می کنم و با امید به آینده فکر می کنم.

 

تشکر از حمیدرضای عزیز، دوست و برادرم که اجازه داد تا حرفهای من از این تریبون به گوش شما برسه.

 

"ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت."شهید بهشتی

 

"والعاقبه لاهل تقوا والیقین" 


حسین

12 مرداد 1392، 01:25 عصر

بیانیه اصلاحات و تشکیل اساسنامه در YANNI-IFC

سلام دوستان عزیزم. مستقیم میرم سر اصل مطلب.

میبینید که سایت فعلا فعال نیست و یکدفعه جو بدی توی سایت بوجود آمد. شاید شما دنبال علت باشید چون این حق طبیعی شما هست. 

من (حمیدرضا) با آقاسجاد از بعد از سفر ارمنستان که برگشتیم ، دچار مشکل شدیم. توی تصمیمات نتونستیم به یک تصمیم واحد برسیم و نتیجه شد همینی که شما میبینی.

این موضوع خیلی بد هست چون این سایت بعد جهانی به خودش پیدا کرده بود که به اینجا ختم شد. من نمیخوام وارد مسائل جزئی بشم اما باید شفاف سازی کنم.


میتونم به جرأت بگم که اکثر بیشتر مدیران سایت با من همگام هستند و اونها هم با این موضوع مشکل دارن.

فکر کنم 15 یا 16 خرداد بود که من یک بیانیه روی سایت بصورت اخبار گذاشتم که نظرات و پیشنهادات خودتون رو برای اصلاح اساسنامه در جهت رشد و رسیدن به اهدافمون بیان کنید. متاسفانه این بیانیه توسط آقاسجاد پاک شد و دوست داشت که بیانیه خودش رو بزاره و نتیجه همین شد که الان مشاهده میکنید.

به من دیکتاتور میگه و نظرش این هست که اصلا مدیر ارشد واسه چی؟ اصلا کی تورو مدیرارشدت کرده؟ ما مدیرارشد میخواهیم برای چی؟

به من میگه دیکتاتور در صورتی که 2 سال پیش با یه ترفند خاص ، دامنه سایت رو بنام خودش خرید و الان به همه اعلام میکنه که سایت قانونی و حقوقی مال من (آقاسجاد) هست و اگه کسی نمیخواد باشه ، بسلامت (از آقاسجاد ایمیل دارم).

یک سایت مردمی و جهانی رو ، شخصی کرده و اون رو تعطیل کرده. من واقعا نمیدونم به چه حقی ؟ و به سهم خودم از همه دوستان عزیزم معذرت میخوام بابت رفتارهای آقاسجاد. 


تمام اهداف و نکات مثبت کلیدی سایت ، راهکارها و بیانیه های مهم ، در مدت این 2 سال ، توسط من صورت گرفته که همه این جریانات رو من بصورت ایمیل و یا گفتمان در چت با آقاسجاد ، بعنوان سابقه نگهداری کردم که خدارو شکر میکنم موجود میباشند و درصورت نیاز، همه چیز رو برای دیدن قرار میدم.


رفتارها و بدرفتاریها ، صحبتهای خوب و بد و همه چیزهای دیگر ، توی طول این 2 سال ، برای شما کاملا مشخص هست.

الان شما بهتر میدونید که دیگه چه کسی صلاح و مصلحت طرفداران یانی رو میخواد. توی ارمنستان ، من و حسین عزیزم توی لابی هتل ، تمام تلاشمون رو کردیم که ملاقات رو عملی کنیم و بچه ها رو از پشت درهای بسته ، بیاریمشون داخل هتل ، اما خودم نتونستم یانی رو ببینم. مهم این بود که بچه ها یانی رو دیده بودند. من با شادی اونها ، خدا شاهده که شاد و خوشحال شدم. حسین برای من داشت شدیدا گریه میکرد که من تازه داشتم آرومش میکردم ... حالا این آدم به من میگه دیکتاتور و میگه سایت نباید شخص محور باشه و شخص شماره یک نباید وجود داشته باشه.


بنظر من باید تمام این حرفها گفته بشه تا ابهامات به کنار بره. حتی آقاسجاد هم حق صحبت کردن داره و اونم باید از خودش دفاع کنه. سایت از تاریخ 16 خرداد 92 دیگه در مدیریت من نیست و افاقات خوب یا بد سایت رو به پای من ننویسید.

همیشه با لهن آرام و صحبتهای آرام ، سعی کردم که محیط سایت رو آرام نگه دارم تا همه راحت بتوانند نظرات خودشون رو بیان کنند و آزاد باشند. اما متاسفاته افرادی هستند که نمیخواهند  این اتفاق بیفتد.

برای مثال میتونم محمدعلی پاسبان رو مثال بزنم که کامنتش رو آقاسجاد به حالت تعلیق درآورد و من بودم که کامنت رو از حالت تعلیق و بررسی درآوردم و روی سایت قرار دادم. بعدش محمدعلی عزیز که اعتراض کرد که کامنتش نمایش داده نشده و منم نمایشش دادم ، آقاسجاد گفت : دیدی تهمت الکی میزنی!  چرا این کارهارو آقاسجاد انجام داد؟ چون که شخص خود آقاسجاد مورد حمله قرار گرفته بود. اما برعکسش هم وجود داشت که آقاسجاد خیلی کنایه در کامنتهای آخرش به من زده بود ، حتی به من گفت "کژ فهم"  اما من اجازه دادم که کامنتش روی سایت باشه جز یکی از کامنتهای آخرش که منو مسخره کرده بود و ... که من اونو در حالت بررسی قرار دادم و خودش ایمیل زد و گفت: "دیدم مناسب فن کلاب نیست ، حذفش کردم"


همیشه باید اجازه داد که افراد آزادانه حرفهاشونو بزنن چه خوب و چه بد.


در فن کلاب جدید که نمیدونم قراره چه اتفاقی بیفته واسش ، اگه انتخابات باشه ، من کاندید میشم و یا جای من توی اون سایت هست یا جای آقاسجاد. دیگه نمیتونم تحمل کنم و توان ندارم که با این آدم سرو کله بزنم. اصلا نمیتونم فعالیت کنم و بعد از 2 سال دیگه ، دوباره سر یه موضوع ، این اتفاقات بیفته و آقاسجاد بخواد این بلا رو سر سایت و همه طرفداران در بیاره و بگه سایت قانونی و حقوقی مال من هست. دیگه نمیتونم ... 


راستی ایشون اینقدر عجله برای اینکارا داشتن که رمز فایهایی رو که فرزانه جان ، زحمت تهیه اونها رو کشیده ، یادش رفته قرار بده. دوستان خوبم رمز فایلها : www.YannIran.com  هست. 

اگر کامنتهای قدیمی دوستان رو هم در همین وبلاگ بخونید ، بد نیست.


این روزا دیگه دنیا کوچیک شده و میتوان به رازهای واقعی زندگی پی برد.


من نیاز دونستم که باید این حرفها گفته بشه و شفاف سازی بشه . فعلا با این وبلاگ با شما درارتباطم دوستان عزیز و گلم. هر سوالی رو هم پاسخ میدم.

دوستون دارم چون یانی رو دوست دارین. 

حمیدرضا حسنخانی




اعلام نام سایت کلاب طرفداران ایرانی یانی

سلام 

مستقیم میرم سر اصل مطلب. الان ساعت ۱۱ شب 18 اسفندماه سال 89 هست که  با تلاش آقا سجاد ، سایت در این لحظه متولد شد. امید به آنکه بتوانیم روزی با یانی در ایران و دست در دست هم، همراهش باشیم.

  

کلاب طرفداران ایرانی یانی 

 

WWW.Yanni-IFC.com

شروع سایت هواداران یانی

سلام به همه دوستان 

از اینکه وقت میزارید و این مطالب را میخوانید، متشکرم.

 

قبل از هر چیز، جا دارد که از حظور شما در این محفل گرم و دوستداشتنی تشکر کنم و حظور پر شور و نشاط شما را در این رای گیری ، تبریک میگویم. برمیگردیم به چندی پیش که یکی از دوستان طرح این سایت را بیان کرد وجریان به اینجا ختم شد. همه ما خواهان این هستیم که آقای یانی را در کشور خودمان ، ایران ببینیم. اگر بخواهیم برنامه ریزی کنیم و این هدف را جستجو کنیم ، باید چند آیتم را دنبال کنیم.

اول اینکه تصمیم گرفته شد یک محیطی فراهم گردد تا همه طرفداران یانی توی آن محیط دور هم جمع شوند و درخواست خود را به یانی بگویند. 

دوم این بود که اگر آن محیط فراهم شود ، باید به رسمیت شناخته شود و هواداران دیگر یانی در دنیا بدانند که در کشور ما هم هوادارانی وجود دارند. 

سوم این بود که باید هیات مدیره ای انتخاب گردد تا بتوان به کمک این هیات مدیره ، طرفداران را به هدفشان نزدیک کرد. 

خوب حالا که هیات مدیره به کمک شما دوستان تشکیل گشته است، مطمئنا همه منتظر آن هستیم که مراحل بعدی تحقق یابد. 

هدف ما ، ورود یانی به ایران است. اگر یانی به ایران بیاید، همه ما میخواهیم این فرد نازنین را از نزدیک ببینیم

برای شروع ، ما در حال ایجاد این سایت هستیم که همه طرفداران ایرانی یانی در این فن کلاب حظور پیدا کنند. مراحل اولیه توسط دوست خوبمان آقا سجاد صورت گرفته است که تا یکی دو روز آینده، فن کلاب ایرانی یانی شروع به کار میکند. هدف بعدی این فن کلاب این است که بتواند به رسمیت سایت رسمی یانی در آید که آن هم نیاز به اجرای دقیق و منظم برنامه ها و تلاشهای اعضای این سایت هست. وقتی که این فن کلاب به رسمیت سایت یانی در بیاید، آن وقت میتوان گفت که حدود نیمی از هدف را محقق کرده ایم

برای اینکه این فن کلاب به رسمیت در بیاید، باید تلاش کرد و همه با کمک هم و تواناییهای هم ، دست در دست هم بدهیم وبرای این مهم کوشش کنیم و تا میتوانیم تبلیغات وسیع انجام دهیم تا تعداد نفرات طرفدار یانی را توی سایت و در ایران افزایش دهیم

کسانی هستند که ناامیدانه میگویند که هر تلاشی هم کنیم، باز یانی به ایران نمی آید. اما ما میدانیم که پاداش هیچ تلاشی بی بهره نیست و مطمئن هستیم که پاداش خود را دریافت میکنیم، پاداش ما ، ورود یانی به ایران است

اگه یانی بخواهد به ایران بیاید ، حتی برای تفریح هم که شده ، ما خواستار این امر مهم هستیم

برای اجرای کنسرت یانی در ایران ، یکسری مراحل وجود دارد

مثلا یانی کجا باید اجرا داشته باشد؟ اگر یانی به ایران بیاید و مکانی برای اجرا نباشد، خود یانی همانند کنسرت سال 97 ، آن مکان را بنا میکند و یا اصلا در محیط باز آن کنسرت را اجرا میکند. حجاب زنان گروه و اعضای گروه یانی چه میشوند؟ یانی میتواند همانند کنسرت 94 ، با ارکسترسمفونیک تهران اجرا داشته باشد و فقط با افراد ثابت گروه خود به ایران بیاید. پس دوستان، همه چیز امکان دارد ، فقط باید بتوانیم انگیزه ورود یانی به ایران را ایجاد کنیم

همگی در شروع این هدف مهم تلاش کردیم و نگهداری این هدف مهم، خیلی مهمتر هست. برای نگهداری سایت احتیاج به کمکهای مالی شما دوستان داریم. هرچه تعداد افراد زیادتر باشد، هزینه کردن از جانب هر شخص نیز کمتر است. بیان جزییات مالی سایت را به عهده آقا سجاد میزارم و امید است که همه دوستان بتوانند کمک کنند

فعلا تا شروع سایت ، مطلب دیگری به ذهنم نمیرسد که بیان کنم اما فقط و فقط ، حظور پرشور شما هست که باعث میشود من و دیگر دوستان در خدمت شما عزیزان باشیم. خوشحال میشوم اگر نظرات خود را چه انتقاد و چه پیشنهاد برای ما بیان کنید

یکسری از گروه های سایت توسط آقا سجاد بیان شده بود که حتما در این هدف استفاده میشوند. من دوباره آنها را در زیربیان میکنم.

گروه تحقیق ، گروه ارتباطات ، گروه تبلیغات ، گروه انگیزه ، گروه برنامه ریزی و اجرا و در نهایت گروه مدیریت  

 

دوستون دارم چون یانی رو دوست دارین!

متن مصاحبه با آقای شهرداد روحانی

 سلام. 

برای بار سوم (دیشب بعد از پایان کنسرت - هشتم اسفندماه) که آقای روحانی رو دیدم، بهم گفتن که باید فیلم مصاحبه را حتما برایشان بفرستم تا ایشان تایید کنند و بعد این فیلم در اینترنت قرار بگیرد.  

درضمن ایشان، ایمیلشون رو هم بهم دادن که براشون فیلم را بفرستم اما تاکید کردند که ایمیلشون محفوظ بمونه. 

مصاحبه در 2 قسمت انجام شد که قسمت اول در مورد شروع فعالیت آقای شهرداد روحانی تا الان بود که شامل سمتهای ایشان، رهبری های ایشان در ارکسترهای بزرگ دنیا، آثار ایشان و افتخارات ایشان میباشد. قسمت دوم شامل سوالاتی درباره یانی بود که به قرار زیر هست: 

 

خودم: یانی از نظر شما چه شخصیتی داشت؟ 

آقای شهرداد روحانی: ایشان بسیار خوب بودند و من و یانی رابطه ی خوبی داشتیم و داریم. 

 

خودم: آیا این صحت دارد که یانی و شما در مکانی نشسته بودید و محل کنسرت را تماشا میکردید و یانی از شما پرسیده بود که آیا میشه ما اینجا کنسرت را اجرا کنیم؟ 

آقای شهرداد روحانی: بله، صحت داشت. ما میخواستیم که با ارکسترسمفونیک دوم یونان کار کنیم که اعضای این گروه حاضر شده بودند که بدون دست مزد کار کنند اما وقتی من باهاشون کار کردم، در عرض فقط 10 دقیقه متوجه ضعف شدم و به یانی گفتم که این کار با این ارکستر امکان پذیر نیست. با هماهنگیهایی که با چند گروه ارکستر داشتم، بالاخره ارکسترسمفونیک لندن را انتخاب کردم که فقط 1 هفته زمان تا اجرا مانده بود و نتیجه کار هم خیلی خوب شد که شما حتما دیدید. 

 

خودم: شما در کنسرت آکروپلیس، قطعه ای اجرا کردید؟ 

آقای شهرداد روحانی: بله. یانی به جمعیت گفت که من همیشه دوست داشتم که گروه را رهبری کنم و الان از شهرداد میخوام که پشت پیانو بشینه و نوازندگی کند و من هم پشت پیانو نشستم. 

 

خودم: خوب نتیجه چی شد آقای روحانی؟ 

آقای شهرداد روحانی: من با گروه کار کرده بودم و رهبری یانی فقط جنبه نمایشی داشت. وقتی که خود یانی فیلم را ادیت میکرد، زمانی که فقط دید داره دستاشو تکان میده، گفت که این قسمت باید حذف بشه و اون ویدئو کلا حذف شد و فکر نکنم که کسی داشته باشه. 

 

خودم: نام اون قطعه چی بود؟ مال خود شما بود؟ 

آقای شهرداد روحانی: یادم نمیاد چی بود. نه، اون قطعه مال آقای یانی بود. 

 

خودم: الان یانی کجا زندگی میکنه؟ آیا با هم در ارتباط هستید؟ شما کجا زندگی میکنید؟ 

آقای شهرداد روحانی: یانی در فلوریدا زندگی میکنه و منم در لس آنجلس. آره با هم ارتباط داریم کمو بیش، آره در ارتباطیم. 

 

خودم: آیا یانی برای اجرای کنسرت به ایران میاد؟ 

آقای شهرداد روحانی: نه، فکر نکنم چون الان به ایران فکر نمیکنه و تمایلات ایشان فعلا اینجوری نیست. 

  

خودم: ما میتونیم اقدام کنیم و یانی را به ایران بیاریم؟  

آقای شهرداد روحانی: نه خیر. ایشون خودشون باید بخوان و بیان ایران و الان هم تمایلی ندارن و امکانش نیست. 

 

خودم: ما میتونیم با تهیه کننده هاش و یا مدیر برنامه هاش صحبت کنیم و یا کانالی بزنیم به اونها؟ 

آقای شهرداد روحانی: نه خیر. ببینید، حتی برای کار آکروپلیس هم ، 5 سال برنامه ریزی شده بود. این کارها و کنسرت ها بزرگ هستند و به این آسونیها نمیشه انجامشون داد. 

 

خودم: آیا یانی میخواست به ایران بیاد، زمان کنسرت 1994 ؟ 

آقای شهرداد روحانی: یانی از ایرانی ها خوشش میاد بدلیل اینکه یونانی ها فرهنگشون خیلی به ایرانی شبیه است. ما هم مکانی به نام پرسپولیس داریم که با محل کنسرت آکروپلیس شبیه هست. یانی شخصا دوست داشت که توی ایران باشیم اما هیچ وقت بصورت رسمی درخواست نشد. 

 

خودم: آیا مادر یانی ایرانی بود؟ 

آقای شهرداد روحانی: خیر، ایشون یونانی بودن که مدتی پیش فوت کردند. 

 

خودم: آیا میشه کنسرت آکروپلیس توی ایران به رهبری شما ، دوباره اجرا شود؟ 

آقای شهرداد روحانی: نه خیر. ببینید ، الان من تمایلی به این نوع موسیقی ندارم و در حال حاضر فقط و فقط به ارکسترسنفونیک تهران فکر میکنم و تمام و کمال ذهنم درگیر این ارکستر هست و یانی هم فعلا تمایلی نداره. .................

  

این چکیده ای از صحبت با آقای شهرداد روحانی بود که فیلمش بعد از تایید ایشون ، توی همینجا قرار داده میشه.  

چند تا عکس از مصاحبه خودم با آقای شهرداد روحانی:  

 

 

نظرسنجی http://ifc-election.blogsky.com

کنسرت آقای شهرداد روحانی

سلام 

نمیدونم از کجا شروع کنم و بگم. در یک کلام ، امشب آقای شهرداد روحانی رو توی تالار حافظ شیراز دیدم. 

آقای روحانی هفتم اسفندماه توی تالار حافظ شیراز برنامه داشتن که فردا شب هم (8 اسفند) برنامه دارن. هنوز هیجان دارم و امشب اصلا خوابم نمیبره. جمعیت زیادی توی سالن حاضر بودن و فقط تشویق میکردند. من امروز فهمیدم و موفق شدم که بلیط بگیرم و ته ته سالون ، اون هم طبقه 2 تونستم بشینم. پشتم دیوار بود و نا امید نا امید که من آخه مگه میشه ایشون رو ببینم با این همه جمعیت؟ 

برنامه ایشون در 2 قسمت بود که بعد توضیح میدم. قسمت اول که تمام شد، 15 دقیقه استراحت بود که قسمت بعدی آغاز بشه. سریع اومدم پایین تا برم ایشون رو ببینم که با یه جمعیت 200 نفری پشت قسمتی که استراحت میکنن ، روبرو شدم. دوباره ناامید برگشتم و گفتم که خدایا کمکم کن. یکی از ویولنیستهای گروه(ارکسترسمفونیک تهران) ، اومدن بیرون که هوایی عوض کنن، کسی متوجه ایشون نبود ، آقایی بودن حدود 65 تا 70 سال سن. پیششون رفتم و خسته نباشید گفتم و ایشان هم تشکر کردند. بهشون گفتم که یه خواهشی دارم ، گفتند جانم عزیزم؟ گفتم ، میخوام 1 دقیقه آقای روحانی رو ببینم. ایشان مچ دستم را گرفت و منو از توی جمعیت بردند توی مکانی که استراحت میکردند. آقای روحانی اونجا بود. داشتند با گروه صحبت میکردند. هیچ کس اونجا غریبه نبود و من نظر همه رو به خودم جلب کردم. پیش آقای روحانی رفتم و گریه کردم. گفتم خواب هستم آقای روحانی ، گفتند، شما بیداری و منم شهرداد هستم. اصلا نمیدونم چی بگم. بهشون گفتم که شما رو دوست دارم و عاشق یانی هستم. بغلم کردند، میخواستم دستشونو ببوسم که نذاشتند...  

هرچی که بگم چقدر عالی بودن ، کم گفتم. ازشون خواهش کردم که فردا ببینمشون (8 اسفند). قبول کردند و فردا هم بصورت خصوصی میرم پیششون ساعت 12.30 ظهر. هر سوالی که دوست دارین، بپورسین تا از آقای روحانی بپرسم. برام دعا کنید. 1 عکس هم موفق شدم بگیرم که واقعا خیلی شلوغ بود و اصلا نمیشد. همینم که موفق شدم و گرفتم ، خدارو شکر میکنم. 

برنامه کنسرت : 

 

Part 1: 

Concerto Nr.1 (P.Tschaikowsky) soloist:Amir mahyar moradi .1

 

Part 2: 

Egmont overure op.84 (L.V.Beethoven) .2 

Finlandia (J.sibelius) .3 

Romanian folk dances (B.bartok) Arr: Shahrdad rohani .4

March slave (P.Tschaikowsky) .5  

دوستون دارم چون یانی رو دوست دارین!

دانلود موزیک هوای گریه

با سلام   

به این وبلاک خوش آمدید.

این وبلاگ از امروز شروع به کار کرد و امید وارم که برای دوستان وبلاگ مفیدی باشه. 

 

چندی پیش ، یکی از دوستان به منزل ما آمد و درخواست کرد که یه آهنگی را که شنیده بود و دوست داشت ، دوباره بخواند. منم دست بکار شدم و آهنگ را دوباره تنظیم کردم و آماده شدیم برای رکورد که دوستمون بخونه. این اثر، متعلق به آقای همایون شجریان می باشد و تا اونجایی که میدونم اسمش هوای گریه هست.  

 

خواننده : مهدی شهریاری  

پیانو و دودوک : حمید رضا حسنخانی (خودم) 

http://www.4shared.com/audio/brc55bTw/Havaye_Gerye.html 

------------- 

http://hotfile.com/dl/107125801/08b6603/Havaye_Gerye.mp3.html